- ۱۳۹۷ ۰۸ دی
۹ درس کارآفرینی
طراحی و کارآفرینی وجوه مشترک زیادی دارند، دلایل آن را نیز پیشتر در مطلبی مرتبط با همین موضوع خواندیم، همچنین از اهمیت طراحی در کارآفرینی و نحوه تاثیرگذاری آن بر کسب و کار گفتیم. این بار قصد داریم تجربیاتی را که Brian Ling به عنوان طراح صنعتی، طراح استراتژی، کارآفرین و نویسنده سایت designsojourn مطرح کرده است را بخوانیم. در ادامه همراه ما باشید و از خصوصیات طراحی صنعتی و ایجاد کسب و کار در این حوزه بخوانید.
بی شک انجام کارها به صورت عملی و تجربه کردن مسائل بسیار موثرتر از خواندن تجربیات دیگران است. اما آشنایی با این موارد میتواند برای برداشتن گامهای ابتدایی در مسیر کارآفرینی و هشیاری بیشتر نسبت به چالشهای پیش رو مفید باشد.
۱. روند یادگیری رو به رشدی را انتظار داشته باشید
یکی از کلیدیترین مهارتهایی که یک طراح کارآفرین به آن نیاز دارد، توانایی استفاده از مشارکت دیگران برای انجام دادن کارها است. خوشبختانه بیشتر طراحان توانایی نگاه کردن از زوایای مختلف را دارند و میتوانند خود را جای دیگران قرار دهند، این مورد عملا از ویژگیهای بارز کارآفرینان است؛ اما تفاوت آنها در هدایت یک روند و یا قرار گرفتن میان آن روند است. سهم دیزاین در توسعه یک محصول تنها ۲۰٪ یا حتی کمتر از آن است و هنگام انجام ۸۰٪ باقی مانده، مراحل دشوار فرا میرسند. در این هنگام عوامل دیگر همچون اعتماد به نفس، ابتکار و دانش اهمیت میابند.
خبر خوب این است که شروع کارآفرینی برای یک دیزاینر میتواند بدون ریسک باشد. کار روی پروژههای شخصی در وقتهای آزاد، بدون ترک کار روزانه یک امتیاز محسوب میشود. بعد از وارد کردن طرحتان به بازار و توسعه و تثبیت وضعیت آن میتوانید تصمیم بگیرید که کارآفرین تمام وقت شوید یا به روش قبلی ادامه دهید.
۲. با هدف دیده شدن محصول در قفسههای فروش طراحی کنید
در نظر داشته باشید که محصولتان در فضاهای فروشگاهی عرضه میشوند مگر اینکه قصد داشته باشید آن را منحصرا به صورت آنلاین و از طریق اینترنت به فروش برسانید. بعضی طراحان فراموش میکنند که دیده شدن در فروشگاه به اندازه طراحی خود محصول اهمیت دارد. برای این منظور باید به چند نکته توجه کرد، آیا محصولتان مطابق با «قانون ۳ ثانیه» طراحی شده است؟ یا دیزاین و نحوه عملکرد محصولتان در مدت کوتاهی که مشتری به طور سطحی با آن درگیر میشود قابل درک است؟ آیا انقدر مقاومت دارد که شرایط فرسایشی فروشگاه و نگهداری در قفسهها را تاب بیاورد؟ آیا ارزش محصول در طراحی آن به وضوح نشان داده شده است؟
۳. مراقب کیفیت کار خود باشید
شاید شما هم از آن دسته طراحان کمالگرایی باشید که اگر محصول تا حد ممکن به ایدهآلهایتان نزدیک نشده باشد از نتیجه راضی نشوید و آن را قبول نکنید و یا تک تک محصولات تولید شده را برای اطمینان از استاندارد بودنشان بررسی کنید. به یاد داشته باشید هر قطعهای که کنار بیاندازید قسمتی از بودجه هدر میرود و از آنجایی که شما سرمایهگذار محصول خودتان هستید این پول میتواند خرج قسمتی از زندگیتان شود. پس قبل از تولید با سازنده محصول خود در مورد درصد هدررفت مواد صحبت کنید.
بعضی طراحان عادت به انجام این کار ندارند، همانطور که بعضی دیگر نگرانی بایت کیفیت جزئیات طرح ندارند و بعد از طراحی این قسمت از کار را به مهندسین کیفی میسپارند تا آنها مشکلات احتمالی ساخت و تولید را رفع کنند؛ بنابراین طراحان کارآفرین باید آمادگی کمک گرفتن از مهندسین کیفی را داشته باشند و مبلغی را برای پرداخت هزینه این بخش در نظر بگیرند.
۴. با فروشندگان محصولتان ارتباط خوبی برقرار کنید
این افراد کلید موفقیت شما در بازار هستند. بعضی شرکتها فروشندگان را تحت فشار قرار میدهند تا در مدت کوتاهتر سود بیشتری به دست آورند و فراموش میکنند که آنها هم کسب و کار خودشان را دارند. به یاد داشته باشید ایجاد یک موقعیت برد ـ برد در طولانی مدت سود بیشتری برایتان خواهد داشت. هرچند که این یک موقعیت تجاری است و مصالحه بیش از حد نیز میتواند برایتان مشکلساز شود. اگر شرایط آنطور که انتظار دارید پیش نمیرود شاید وقت آن رسیده است که به راههای دیگر فکر کنید.
۵. مقدار بودجه را در نظر داشته باشید
یکی دیگر از عوامل مهم در موفقیت، نحوه مدیریت بودجه و کنترل سرمایه جاری است. معمولا طراحان طرفدار این طرز فکر هستند که هرچقدر برای طراحی هزینه شود قیمت فروش توجیهپذیرتر میشود. بعضی مواقع این کار جواب میدهد اما اگر واقعبین نباشیم ممکن است هزینهها از کنترل خارج شوند و سوددهی را هم تحت تاثیر قرار دهند. در اختیار داشتن منابع محدود طراح را مجبور به تصمیمگیریهای مهم میکند. زمانی که برای خود بودجه تعیین میکنید باید طبق آن پیش بروید وگرنه تبدیل به هدف متحرکی میشود که اجرای درست کسب و کار را دشوار میکند.
فراموش نکنید که نحوه برگشت سرمایه خود را محاسبه کنید یا به زبان سادهتر حساب کنید چند قطعه باید به فروش برسد تا هزینههایتان جبران شود.
۶. قیمتگذاری نوعی علم و هنر است
شاید سختترین قسمت کار برای یک طراح کارآفرین قیمتگذاری روی محصول تولید شده باشد. هنگامی که به استراتژی قیمتگذاری خود فکر میکنید باید موارد متعددی را در نظر داشته باشید که شامل موارد زیر میشوند:
آیا مشتریان توانایی پرداخت مبلغ مورد نظر را دارند؟ آیا قیمت فروش به اندازهای هست که برایتان سود داشته باشد؟ آیا قیمت را به اندازه کافی قابل تغییر در نظر گرفتهاید که در مقاطعی امکان تخفیفگذاری برایتان مقدور باشد؟ در مورد فروش کلی چطور؟ و یا کانالهای مختلف پخش محصول؟ و در نهایت بازگشت سرمایه اولیه و پوشش هزینهها به چه صورت خواهد بود؟
۷. فهرستهای حسابرسی همیشه خوب نیستند
زیادهروی در حساب و کتاب دشمن سوددهی است. اگر محصول را سریع و به موقع به فروش نرسانید نه تنها سرمایهتان راکد میماند بلکه شاید مجبور شوید هزینه اضافی بابت انبار کردن آنها بپردازید. اگر مدیریت دفتر و فهرست داراییها دشوار است نگهداری فیزیکی از خود کالا به مراتب سختتر است. تصور کنید که بخواهید بسته محصولات را یک به یک باز کنید، پس از بررسی و اطمینان از سالم بودن آنها را مجددا بستهبندی کنید و از تمام این مراحل فهرست تهیه کنید.
۸. در پی ساخت و تولید خلاقانه باشید.
مفهوم کلی ساخت و تولید در ارتباط با حجم زیاد و تکرارپذیری است، در صورت وجود این شرایط باید با روندی هماهنگ شویم که دارای ساختار و استانداردسازی باشد. با در نظر گرفتن این مفهوم میتوان گفت ساخت و تولید خلاقانه درست متضاد با چنین مفاهیمی است، یعنی انعطافپذیری در روند پروژه و امکان تغییر مواردی همچون رنگ و مواد. امروزه که طراحان سعی در کنار زدن محدودیتها دارند و به دنبال خلق آثار منحصر به فرد هستند ساخت و تولید خلاقانه میتواند عاملی حیاتی برای کار آنها باشد.
نکته مهم دیگر این است که کارخانه بزرگتر لزوما همیشه بهتر نیست، اگرچه دستگاههای باکیفیت، سرعت بیشتری دارند اما در مقابل هزینههای زیاد و انعطافپذیری کم نقطه ضعفشان به حساب میآید؛ بنابراین برحسب نوع طرحتان شاید کار کردن با تولیدکنندگان کوچکتر گزینه مناسبتری باشد. چنین کارخانههایی انعطافپذیری بیشتری دارند، حتی شاید بخواهند چیزهای متفاوتی را امتحان کنند، اگرچه ممکن است مهارت و تجهیزات به روز نداشته و یا از سازماندهی قوی برخوردار نباشند.
۹. مسائل پاسخهای گوناگون دارند
در انتها باید گفت موفقیت، یافتن نقطه مناسب برای ایجاد تعادل میان تمام مواردی است که درباره آنها بحث شد. هرگز از روشی مرده جهت پیدا کردن شرایط ایدهآل و پیش بردن کسب و کارتان استفاده نکنید. هر محصول جدید چالشهای خود را به همراه دارد و و لزوم گذر از این چالشها پویایی است.